زباله‌سوزهايي براي توليد برق

استفاده از زباله‌سوزها امروزه يكي از بهترين گزينه‌هاي دفع زباله‌هاي شهري و صنعتي است. در كشورهاي پيشرفته اماكني وجود دارد كه بخشي از زباله‌ها را در آنجا مي‌سوزانند. براي اين منظور زباله‌ها را پس از جمع‌آوري به ساختمان بزرگي كه شبيه يك هواپيما به نظر مي‌رسد، حمل مي‌كنند. سپس گيره‌هاي يك جرثقيل بزرگ مقدار زيادي از زباله‌ها را چنگ مي‌زند و آنها را در شعله‌هاي آتش كوره‌اي كه حدود 2000 درجه سانتي‌گراد حرارت دارد مي‌ريزد تا بسوزند.

 برخي از زباله‌سوزها كارهاي ديگري بجز سوزاندن آشغال‌ها نيز انجام مي‌دهند! گرماي حاصل از سوختن زباله در اين كوره‌ها تانك‌هاي بزرگ آب را به جوش مي‌آورد و از بخار توليد شده براي توليد الكتريسيته استفاده مي‌شود. شايد بعضي‌ها اين‌گونه تصور كنند كه سوزاندن زباله‌ها بهترين راه براي خلاص شدن از دست آنهاست. بويژه آن‌كه مي‌توان از گرماي حاصل از سوختن آنها هم برق توليد كرد! ضمن اين‌كه زباله‌ها بعد از سوختن مقدار زيادي از حجم و وزنشان هم كاسته مي‌شود. اگر شما سوختن يك كاغذ را از نزديك ديده باشيد، حتما متوجه شده‌ايد خاكستري كه از آن باقي مي‌ماند، حجم بسيار كمتري از خود كاغذ دارد. اما بايد بدانيد سوزاندن زباله هم مشكلاتي دارد. يكي از اين مشكلات آن است كه وقتي زباله‌ها را در دماي بالا مي‌سوزانند، گازهاي زيادي توليد مي‌شود كه از دودكش‌هاي كوره‌ها خارج مي‌شود. برخي از اين گازها نظير دي‌اكسين، براي سلامت كساني كه نزديك اين مراكز زندگي مي‌كنند زيان‌آور است. زباله‌سوزها بايد به گونه‌اي ساخته شوند كه تمام گازهاي مضر و زيان‌آور حاصل از سوختن زباله‌ها پيش از خروج از دهانه دودكش از آن جدا و تصفيه شوند. مشكل دوم اين‌كه موادي كه نمي‌سوزند به همراه خاكستر باقيمانده از سوختن مواد ديگر بايد از كوره‌هاي زباله‌سوز تخليه شوند. اين مواد بيشتر شامل فلزاتي نظير سرب و كادميم هستند كه براي سلامت انسان‌ها خطرناكند و بايد به روش مناسب و اصولي جمع‌آوري و دفع شوند. بسياري از دانشمندان عقيده دارند با اين مواد بايد همانند زباله‌هاي ويژه و خطرناك رفتار كرد. يعني دفن آنها در يك محل ويژه دفع زباله‌هاي خطرناك به گونه‌اي كه هيچ آبي از ميان آنها عبور نكند، صورت گيرد. آب، بخصوص آب باران مي‌تواند اين فلزات را در خود حل نمايد، آنها را به لايه‌هاي زيرين زمين ببرد و وارد سفره آب‌هاي زيرزميني و آنها را آلوده كند. ازاين‌رو زباله‌سوزها نيز نمي‌توانند به عنوان يك راهكار قطعي و كاملا مناسب و بي‌خطر براي محيط زيست و سلامت انسان‌ها استفاده شوند.

انسداد تاريخ و طبيعت

با آنكه سال‌هاست متخصصان و كارشناسان با برشمردن معايب سدها تاكيد كرده‌اند كه عمر اين نگرش در جهان به پايان رسيده و تاكنون در بسياري از كشورها به‌ويژه كشورهاي توسعه يافته، اين سازه‌ها تخريب و جمع‌آوري شده است اما در كشورهاي در حال توسعه از جمله ايران هنوز باور بسياري بر اين است كه سد‌سازي‌ تنها گزينه مطلوب براي دستيابي به آب است.

 كارشناسان با تكيه بر مستندات فراوان گزينه‌هايي چون بهبود كارايي تامين و مصرف آب، بازچرخاني، بازيافت، كاربرد پساب و نيز احياي قنات‌ها و آب بندان‌ها را بسيارپايدارتر از سدها مي‌دانند به‌ويژه آنكه سدها افزون بر هدررفت ميلياردها تومان سرمايه ملي، اغلب به سازه‌هايي ناكارآمد تبديل مي‌شوند، اما با وجود همه اين هشدارها سد‌سازي‌ در كشور همچنان ادامه دارد؛ براي نمونه، فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر و كارشناس ارشد كشاورزي و آب كه سال‌هاست اثرات زيانبار سدسازي را در كشور گوشزد مي‌كند در مقاله‌اي تحت عنوان «سدها جوابگو نيستند» كه در ارديبهشت ماه سال‌جاري به چاپ رسيد خاطر نشان مي‌سازد: «مقايسه منابع تخصيص يافته به سدسازي، با ارزش افزوده آن براي جامعه حاكي از تخصيصي كاملا نامؤثر است.

نه تنها موازين هزينه مؤثر رعايت نمي‌شود كه بر گزينش پرهزينه‌ترين گزينه پافشاري مي‌شود. تا آنجا كه قنات‌هاي فعال و مؤثر با هدر رفت بسيار كم آب و هزينه‌هاي نگهداري و بهره‌برداري كمتر از سدها، كور مي‌شوند و به جاي آن سدهاي پرهزينه ساخته مي‌شوند تا همان اراضي را آبياري كنند كه قنات‌ها مي‌كردند (سدهاي نهرين طبس، بارنيشابور و...). نمونه بارز ديگر در نديدن هزينه مؤثر، ساخت سدهاي برقابي است كه هزينه آنها با نيروگاه‌هاي خورشيدي يا گازي قياس ناپذيرند. بنابر يافته‌هاي سازمان ملل (ن.ك. به كتاب رودهاي خاموش و سدها و توسعه) نيروگاه‌هاي خورشيدي يا گازي غير از ارزاني، پيامدهاي محيطي كمتري نيز دارند.

تبخير سالانه مقدار زيادي آب از مخزن سدها (تبخير سالانه بيش از 320 ميليون مترمكعب از سد كرخه كه معادل حجم يك سد بزرگ است) و نيز مصرف نامناسب آب به سبب يارانه آن، مصاديق بارز هدر رفت منابع است. ساخت سدها مصرف‌كنندگان را به مصرف و هدررفت بيشتر آب كشانده است.»

اما اين بلاي خانمانسوز تنها دامنگير كشور ما نيست بلكه تشكل‌ها و كارشناسان محيط‌زيست بسياري از كشورها با اين معضل دست به گريبانند. سد در دست ساخت« ايلي سو» در تركيه نمونه‌اي از اين سدهاست.

تلاش براي نجات يك منطقه باستاني

سد در حال ساخت ايلي سو در منطقه باستاني مس وپتامپ تركيه، يكي از بحث برانگيزترين طرح‌هاي عمراني است كه اخيرا واكنش طرفداران محيط‌زيست اين كشور را برانگيخته است. عمليات اجرايي اين سد به تازگي شروع شده است.

طرفداران محيط‌زيست مي‌گويند دولت آنكارا بي‌آنكه مطالعات ارزيابي دقيق زيست‌محيطي مربوط به اين سازه را انجام دهد عمليات ساخت سد را آغاز كرده است. اين افراد براساس مستندات قابل ارائه، مي‌گويند عمليات سد‌سازي‌ زودتر از موعدي كه پشتيبانان مالي سد يعني كشورهاي آلمان، اتريش و مجارستان تعيين كرده‌اند آغاز شده است. چرا كه براساس توافق تركيه با پشتيبانان مالي سد، تركيه متعهد شده بود در زمان معيني مطالعات دقيق زيست‌محيطي مورد نظر پشتيبانان مالي را انجام دهد در غيراين صورت توافقنامه سه‌جانبه اين كشورها براي ساخت سد منتفي خواهد شد.

 اين مطالب را هماهنگ‌كننده برنامه زيست‌محيطي «ساخت سد را متوقف كنيد» در گفت‌وگو با رسانه‌هاي تركيه بر زبان مي‌آورد.

اين اعتراضات سبب شده تا يك گروه تلويزيوني موسوم به «گروه شوي سه‌شنبه» با حضور در منطقه تصاويري از ده‌ها بلدوزر و ماشين آلات كوه كن را در تلويزيون به نمايش بگذارد كه كار تخريب ده هزار متر مربع از منطقه باستاني براي ساختن سد ايلي سو را آغاز كرده‌اند؛ اين ساخت وساز برخلاف شرايطي است كه كشورهاي آلمان، اتريش و سوئيس براي پشتيباني مالي از طرح بر آن تاكيد كرده بودند. با اين حال دولت تركيه بي‌توجه به هشدارهاي دوستداران محيط‌زيست به اين عمليات مخرب ادامه مي‌دهد اما بيم آن دارد كه اين اعتراضات باعث شود پشتيبانان مالي سد را از دست بدهد.

طرفداران محيط‌زيست تركيه مدت‌هاست با هشدار دادن نسبت به اثرات مخرب اين سد بر منطقه باستاني اطراف آن، تاكيد مي‌كنند كه اين سدسازي در واقع نسخه‌اي مينياتوري از سد در دست ساخت چيني به نام «سه گلوگاه» است.

بزرگ‌ترين و در عين حال مخرب‌ترين سازه آبي جهان

 سد«سه گلوگاه» چين كه از آن به‌عنوان بزرگترين طرح نيروگاهي جهان ياد مي‌شود به اعتقاد كارشناسان محيط‌زيست مخرب‌ترين سازه آبي جهان است. شمار افرادي كه به خاطر ساخت اين سد كاشانه خود را از دست داده و ناگزير به سكونت در محلي غيراز زادگاه خود هستند بيش از يك ميليون و دويست هزار نفراست. طول اين سد عظيم بيش از 600 كيلومتر است و با آبگيري آن، 13 شهر، 140 شهرك و 1350 روستا براي هميشه محو و زير آب مدفون خواهند شد.

نقض حقوق جوامع محلي، هزينه بالا و فناوري به كارگرفته ناپايدار تامين برق ( تامين برق از طريق آب به جاي نيروگاه‌هاي خورشيدي و فتوولتاييك و...) از جمله نكاتي است كه منتقدان بر آن انگشت مي‌گذارند و همواره درباره پيامدهاي زيست‌محيطي و اجتماعي آن هشدار مي‌دهند.

هشدار دوستداران محيط‌زيست و واكنش مقامات دولتي

زوزنامه «حريت»، ارگان دولت تركيه، در گزارشي به نقل از مقامات سازمان آب اين كشور اعلام كرد كه ديواره بتني كف رودخانه، پل موقتي است كه براي سرعت بخشيدن به عمليات ساخت سد و براي عبور سريع‌تر ماشين آلات از يك سو به سوي ديگر سد اجرا شده تا از اين طريق كارگاه‌هاي ساختماني اطراف سد از جمله اقامتگاه‌هاي كارگران و جاده‌هاي دسترسي آن ساخته شود.اين مقامات همچنين تاكيد كرده‌اند اين سازه‌ها پس از ساخت سد برچيده مي‌شوند و محيط به شكل اول خود باز مي‌گردد. با اين حال در بخشي ازهمين گزارش، متخصصان مهندسي سد‌سازي‌ بر خلاف مقامات سازمان آب، اين سازه‌ها را دائمي و بخشي از طرح اصلي عنوان كرده‌اند.

سخنگوي بانك استراليايي «استريخ كنترل بانك» كه يكي از شركاي اين طرح محسوب مي‌شود نيز مي‌گويد به مسئولان اين بانك گفته شده كه اين ساخت وسازها موقتي است و در واقع پل موقتي است براي دسترسي آسان ساكنان محلي در منطقه. اين در حالي است كه «الريش آيشمن»، مدير سازمان بين‌المللي ناظر بر آژانس‌هاي صدور سرمايه، با مسخره خواندن گفته سخنگوي استريخ كنترل بانك، مي‌گويد: «هرچند ساختمان پل موقتي است اما اين ساخت و ساز بدون هيچ ترديدي با ساخت طرح اصلي در ارتباط است.» دامنه اين انتقادات روز به روز گسترده‌تر مي‌شود به‌طوري كه پس از اظهارات آيشمن، «كلوديا رت» يكي از مديران حزب سبز آلمان و منتقد پيگير طرح‌هاي سازه‌هاي بزرگ، نيز آغاز عمليات ساخت سد پيش از موعد مقرر و بدون انجام مطالعات لازم زيست‌محيطي را كاملا نادرست و مردود دانسته و از دولت متبوع خود خواسته است حمايت مالي خود را از اين طرح بحث برانگيز 2/1 ميليارد يورويي قطع كند.

 دولت آلمان درصدد است صدميليون يورو در قالب تضمينات مالي صادراتي خود در اين طرح هزينه كند اما همواره تركيه را به رعايت نكردن تعهدات زيست‌محيطي و درنتيجه لغو تعهدات مالي تهديد مي‌كند. به‌نظر مي‌رسد اگر آنكارا شرايط لازم را براي حفظ ميراث فرهنگي و حفظ محيط‌زيست در اجراي اين طرح فراهم نكند پشتيباني مالي اتريش و سوئيس را هم كه به‌مراتب رقم بيشتري را شامل مي‌شود از دست بدهد. اما در حالي كه اين اظهارات ضد‌ونقيض بر نگراني‌هاي دوستداران طبيعت تركيه دامن مي‌زند روزنامه اتريشي « ديلي پرس» اعلام كرده هيچ‌چيز در موقعيت و شرايط آلمان و اتريش و سوئيس در ارتباط با طرح سد تغيير نكرده است.

طرفداران محيط‌زيست مي‌گويند اغلب مردمي كه درپي ساخت اين سد، ناگزير به ترك خانه و كاشانه خود هستند از اقليت كرد و شهرونداني هستند كه دولت آنها را آزار و اذيت كرده است.

صيد غيرمجاز سايه‌اي سنگين بر رودخانه‌ها

دستكاري‌هاي غير اصولي در محيط طبيعي زمين، مهم‌ترين ويژگي ساخت‌وسازهاي گسترده در 3 دهه اخير بوده است. در اين ميان، شبكه زهكش طبيعي و بويژه رودخانه‌ها بيش از ساير عناصر طبيعي مورد تعرض قرار گرفته‌اند.

از سوي ديگر عوامل ديگري همچون خشكسالي‌ها و كم‌آبي‌هاي سال‌هاي گذشته سايه سنگين خود را بر رودخانه‌ها انداخته و وجود اين رگ‌هاي حيات را تهديد كرده‌اند.

رودخانه‌هاي ايران نيز از اين مساله مستثنا نيستند و در چند دهه اخير با مشكلات جابه‌جايي مسير، تغيير نامناسب هندسه مسير، تعرض به پهنه سيلابي، برداشت بي‌رويه شن و ماسه، اجراي سازه‌هاي نامناسب روي رودخانه و بالاخره رهاسازي زباله، پساب و فاضلاب به محيط رودخانه مواجه بوده‌اند كه در چند سال اخير اين مساله شدت بيشتري يافته است.

 

 

بر اساس مستندات گزارش وضعيت خودپالايي رودخانه‌هاي كشور، از آنجا كه تعداد منابع آبي رودخانه‌اي كشور محدود به كمتر از 25 جريان دائمي بوده، لازم است بهره‌وري و فشارهاي وارد شده به آن با شناختي علمي صورت پذيرد.

در اين ميان هنوز رودخانه‌ها رمقي تازه پيدا نكرده كه ما باز هم خنجري ديگر بر پيكره بي‌جان آنها وارد مي‌كنيم؛ پس از چندين هزار سال استفاده بي‌وقفه، ناگهان ابتدا مسير آنها را تغيير مي‌دهيم، سپس شدت آنها را تحت كنترل مي‌گيريم، زمين‌هاي بالا‌دست را با تمام ساكنان اصلي آنها از گياهان تا جانوران و ميكروارگانيسم‌هاي گياهي و جانوري به زير آب مي‌بريم و زمين‌هاي پايين‌دست را از نعمت جريان حيات محروم مي‌سازيم و سرانجام تعادل چندين هزار ساله را بر هم مي‌زنيم. اما اين زيست‌بوم‌ها هنوز تلاش خود را براي احياي زندگي آبزيان و كنار آبزيان انجام مي‌دهند و سعي در زنده ماندن و زنده نگه داشتن ما دارند.

بر اساس گزارش وضعيت خودپالايي رودخانه‌هاي كشور اگرچه سازوكار طبيعت به‌نحوي عمل مي‌كند كه پس از مدتي بدون وارد آمدن لطمات غيرقابل بازگشت شرايط پايدار خود را باز مي‌يابد، ليكن در مواردي ميزان بار آلاينده ناشي از فعاليت‌هاي انساني به منابع در حدي خواهد بود كه سبب برهم خوردن تعادل اكوسيستم طبيعي و عدم بازيابي آن و در نتيجه تخريب محيط زيست شود.

اما صحبت اصلي اين نيست، اين فقط اشاره‌اي بود گذرا به بي‌مهري ما نسبت به خودمان. حال مساله اصلي، بودن يا نبودن ماهيان آب‌هاي داخلي ايران است.

ممكن است به نبودن كوسه‌ها در رودخانه كارون اهميت ندهيم يا به خشك شدن درياي هامون ظرف مدت 50 سال گذشته عادت كرده باشيم و ديگر در نقشه‌هاي جديد جايي براي آن متصور نباشيم و جغرافياي طبيعي و انساني آن منطقه را خالي از سكنه مفروض بداريم. اين در حالي است كه در زماني بسيار كمتر از اينها به خشك شدن رودخانه‌هاي جاجرود و كرج عادت كرده‌ايم؛ رودخانه‌هايي كه هنوز جاي داغ آب از پيكره عظيمشان پاك نشده، اما ديگر چشم‌بسته از كنارشان مي‌گذريم و بسياري از رودخانه‌ها را بدون توجه به نقش حياتي‌شان در زنده بودن سرزمين پارس‌ها از ياد برده‌ايم. اما حتما نمي‌توانيم به زادآوري ماهيان در رودخانه‌هاي جنوبي توجه نكنيم.

بحراني كه چند 10 سالي است با آن مواجه شده‌ايم، آن است كه برداشت ناصحيح يا اجبارگونه از ذخاير آب، رودهاي كشور را دچار چالش شديد كرده‌اند و حالا مشكلات در اثر زياده‌خواهي‌هاي عده‌اي از ما باز هم بيشتر و بيشتر مي‌شود. صحبت اين بار بر سر شكستن شاخ و برگ درختان يا سوزاندن محيط به صورت منطقه‌اي نيست. صحبت بر سر تخريب جنگل‌ها نيست، گرچه آن نيز جاي تامل دارد. اين بار بحران خشكسالي جهاني است كه عده‌اي با سهل‌انگاري و عدم احترام به حق همه موجودات و انسان‌ها با زياده‌خواهي‌شان آن را تشديد كرده‌اند.

بر اساس مستندات كارشناسان از بازديد رودخانه‌هاي كشور، بيشتر رودخانه‌ها در اثر كشاورزي و تاثيرات مستقيم سموم و آفت‌كش‌ها خواسته يا ناخواسته(!) كم يا زياد، دچار مسموميت هستند. اما باز هم تنها اعداد و ارقام سند اصلي اين ماجرا نيستند. با اندكي تامل شما نيز مي‌توانيد اينها را از نزديك لمس كنيد. در حاشيه اغلب رودخانه‌هاي شمالي و بخصوص جنوبي اين سرزمين مي‌توان ماهيان كوچك و بزرگ نيمه جان يا مرده‌اي را يافت كه بدون هيچ دليل خاصي از لحاظ بيماري‌هاي آبزيان و حتي كوچك‌ترين جراحتي به صورت اجتماعي (كلوني) در گوشه‌اي از آبگيرها مرده‌اند يا جان مي‌دهند و اگر كمي جستجو كنيد، قوطي‌هاي سم در همان حوالي يافت مي‌شود كه از سوي صيادان غيرمجاز براي صيد ماهيان استفاده شده است.

نگراني عمومي در ارتباط با فاجعه آلودگي رودخانه هنگامي زياد مي‌شود كه مرگ و مير بسياري از ماهيان رودخانه قابل رويت باشد. اين موضوع زماني كه در سطح محلي، استاني و ملي توسط رسانه‌هاي عمومي <مرگ هزاران ماهي> اعلام شود، مورد توجه گروه‌هاي حامي محيط‌زيست و اقشار مختلف مردم قرار خواهد گرفت و آيا ما سكوت كرده‌ايم تا شاهد مرگ هزاران ماهي باشيم و آنگاه دنبال راه چاره بگرديم؟

آيا فقط كشاورزان باعث ورود سموم به آبراهه‌ها هستند؟ اين در حالي است كه كشاورزان در فصول خاصي از سال اقدام به مبارزه با آفات مي‌كنند و در اين زمان‌ها حداقل 2‌تا‌3 روز آبياري انجام نمي‌شود، پس چرا در زمان‌هاي نامتعارف، مناطقي بيش از حد معمول (با توجه به اين‌ كه در بيشتر نقاط دنيا حدي به عنوان معمولي و متعارف براي مسموميت رود‌ها معنايي ندارد) دچار مسمويت رودخانه هستيم و اين سوالي است كه دوستداران محيط زيست به دنبال پاسخ آن هستند.

شكار با سم

متاسفانه باز واقعيت تاسف‌بار ديگري حيات عده‌اي از موجودات بي‌گناه را تهديدمي‌كند. ماهيگيران غيرمجاز وارد مرحله جديدي از شكار شده‌اند كه آن هم شكار با سم است.

كارشناسان محيط زيست معتقدند اكنون مخاطرات نه‌تنها متوجه زندگي ماهيان است، بلكه حيات تمام اكوسيستم، ساكنان رودخانه و مصرف‌كنندگان اين قوت مطهر و سالم را تهديد مي‌كند.

مسبب چنين پديده‌اي را مي‌توان ماهيگيران غيرمجاز دانست كه به روش‌هاي مختلف در مناطق گوناگون مشغول به فعاليت هستند؛ افرادي كه تنها مدتي از سال و به دنبال كسب سود بر عرصه رودخانه‌ها تاخت و تاز مي‌كنند و حتي در فصول ممنوعه با وسايل غيرمتعارف و روش‌هاي كاملا غيراخلاقي مانند استفاده از جريان برق در داخل رودخانه (پيل‌هاي سري شده يا موتور‌هاي برق قابل حمل)، استفاده از سموم كلره و فسفره، استفاده از تور‌هاي دانه ريز (كه حتي بچه‌ماهي از آنها نمي‌گذرد) در شاخه‌هاي فرعي و بعضي اوقات رود اصلي به صيد مشغول هستند.

همچنين ماهيگيران فصلي كه به صورت تفريحي ‌ ورزشي در تمام نقاط مشغول به صيد هستند، با توجه به نظارت سازمان‌هاي ذيربط باز هم مشكلاتي براي امرارمعاش صيادان مجاز ايجاد كرده‌اند. اما با زحمات بي‌دريغ و شبانه‌روزي محيط‌بانان دلسوز و ضابطان محيط زيست، باز هم ردپاي زشت اين گونه صيادي چهره زيست‌بوم‌هاي آبي ايران‌زمين را آلوده كرده است و زندگي ماهيان رودخانه‌هاي اين مرز و بوم را تهديد مي‌كند.

كارشناسان معتقدند افزايش توان حفاظتي و نظارتي سازمان‌هاي مسوول بر منابع طبيعي و مناطق حفاظت‌شده مي‌تواند در كنار مكانيسم‌هاي قانوني و پيگيري‌هاي قضايي، يكي از راهكارهاي موثر براي توقف فعاليت شكارهاي غيرمجاز باشد و بقاي زيست‌مندان را تضمين كند.

شكار ممنوع

: با اعلام سازمان حفاظت محيط زيست كشور شكار در 214 هزار هكتار از اراضي ملي و حفاظت شده خوزستان ممنوع شد.

معاون محيط طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست خوزستان اين مناطق را شامل 40 پا، ميشداق، قلعه شاداب، تالاب ميانگران، هورالعظيم و بامدژ برشمرد و گفت: براساس اعلام اين سازمان هر گونه شكار و تيراندازي در اين مناطق ممنوع است.
سيد عادي مولا افزود: اين مناطق به علت دارا بودن گونه‌هاي منحصر به فرد جانوري شامل آهو، گرگ، روباه، پلنگ، كبك، هوبره، كل و بز، پرندگان نادر، مهاجر و تنوع گياهي متنوع و منحصر به فرد به عنوان مناطق شكار ممنوع اعلام شده است.وي شكار و تيراندازي در اين مناطق را جرم اعلام كرد و گفت: ماموران يگان حفاظت محيط زيست در صورت مشاهده تخلف افراد، آنها را به مراجع قضايي معرفي خواهند كرد
 
....جام جم....

سلام

به  دلیل مشکلات به وجود آمده در سایت بلاگفا بنده کمتر این وب را آپدیت می کنم

تا مشکل رفع شود

من الان بلاگفا رو دور زدم

حالا تا ببینیم خدا چی میخواد

یا حق...